جاسوس پارت ۳۴

____________
ویو ادمین
میره تو اتاقش داشت از پنجره بیرون رو نگاه میکرد
ا/ت: شوگا
شوگا برمیگرده و میاد نزدیک ا/ت
شوگا:باهات چیکار کنم ها چیکار کنمممم*داد*
ا/ت:شوگا مجبور بودم خواهش میکنم
شوگا: فقط میخوام بدونم واقعا دوسم داشتی یا نقشه ات بود
ا/ت:دوست داشتم عاشقت شدم شوگا من میدونم کاری که کردم قابل جبرانه ولی مجبور بودم شوگا
شوگا: مجبور چی بودی ها
ا/ت:الکس من و خانوادمو گرفته بود و میگفت اگه کاری که میخوام رو نکنم اونا رو میکشه
شوگا:هه ولی میدونی که
ا/ت:دوباره نمیتونی بهم اعتماد کنی و مثل قبل نمیشی هرکاری بگی میکنم
شوگا:یه بار ..... یه بار بهت فرصت میدم اشتباهی ازت ببینم نمی‌کشمت کاری میکنم که هر روز آرزوی مرگ کنی
ا/ت:ممنونم شوگا*بغلش میکنه ولی شوگا نه*

خوببب دوستان حدودا ۲ یا ۳ پارت دیگه این فیک تموم میشه پس لایک و کامنت ها بره بالاا😂♥️♥️
دیدگاه ها (۲۲)

جادوگر سفید و سیاه پارت ۹

جادوگر سفید و سیاه پارت ۱۰

جاسوس پارت ۳۳

تک پارتی

آبنبات تلخ

دو رقیب عشقیپارت ۲«ا/ت ویو»ا/ت: میدونم تهیونگ ببخشید...میشه ...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط